چکیده
بحث دیرپای ترجمهپذیری/ ناپذیری آثار ادبی تا کنون بارها در نشستهای ادبی و دانشجویی انجام گرفتهاست. از همین روست که شاید تکرار آن بیهوده به نظر بیاید. با این وجود برآنم که در این مقاله به یکی از راههای پیشنهادی (و البته آزموده) ای بپردازم که میتواند کفهی ترازو را، به رغم پذیرشِ ترجمهناپذیر بودنِ متن های ادبی، به سود ترجمه پذیری این آثار سنگین کند. شیوهای که بیگمان دوستداران ادبیات تا کنون بارها با آن برخورد داشتهاند: به کارگیری پانوشت ها(افزودههای مترجم)، که در بسیاری از ترجمهها به فراخور احساس نیاز مترجمان به کار آمدهاست، اما منتقدان و صاحبنظران آن را یکسان ارزشگذاری نمیکنند.