کـــاوه در آینــــه

جایی برای اندیشه های من و ... مطالعات فرهنگی

کـــاوه در آینــــه

جایی برای اندیشه های من و ... مطالعات فرهنگی

ساز و برگهای ایداولوژی

ایداولوژی، این میراث کلیدی مارکس، مهم­ترین دست­مایه­ی لویی آلتوسر برای تحلیل فرهنگ است. از دید او، دولت­ها به دو شیوه شرایط بازتولید قدرت و نظام سیاسی را فراهم می­کنند:

 

1) با ساز و برگ­های سرکوب­گر، که کلیتی سامان­مند و متمرکز را برای اعمال سیاست­های نمایندگان طبقات سلطه­گر شکل می­دهد، و با اولویت­بخشی به سرکوب(و نهادها و قوای قهریه) کار می­کنند؛ نهادهایی عینی، با کارکرد آشکار اعمال قدرت و سرکوب.

 

2) با ساز و برگ­های ایداولوژیک، که متکثر، تفکیک­شده و دارای خودمختاری نسبی اند و از ایداولوژی غالب(طبقه­ی مسلط) تغذیه می­شوند. ویژگی مهم نهادهای ایداولوژیک کارکرد پنهان­شان است: ساز و برگ آموزشی، سیاسی، خانوادگی، دینی، ارتباطی و رسانه­ای، فرهنگی و ...، که هریک در بازتولید مناسبات بهره­کشانه­ی سرمایه­داری نقش و سهمی برعهده می­گیرند.

 

ساز و برگ­های ایداولوژیک دولت در جامعه­ی سرمایه­دار مدرن نقش کلیدی­تری را پذیرفته است. ایداولوژی، آن­گونه که مارکس می­گفت، آگاهی کاذب است. شناختی­ست فریب­کارانه، که نابرابری و تناقض و مساله­دار بودن نظام سرمایه­داری را پنهان می­دارد و همه­ی مفروضات، بن­انگاره­ها، عناصر زیربنایی(که گاه آشکار می­شوند) و در کل، بنیان این نظام را طبیعی جلوه می­دهد. این، ایداولوژی­ست که با شکل­دهی به ذهنیت­ها و تکوین سوژه­های انسانی، بار سنگین بازتولید شرایط تولید را از دوش نهادهای سرکوب­گر برمی­گیرد، و از آن پس، بی­آن­که دم خروس را نمایان کند، کار خود را به بهترین وجه پیش می­برد.  

 

مهم­ترین این ساز و برگ­ها را، آلتوسر، نهاد آموزشی می­داند. جای­گاهی را که در دوران پیشاسرمایه­داری، کلیسا اشغال می­کرد، امروزه مدرسه(و پیش و پس از آن، مهدکودک و دانشگاه) پر می­کنند. با "آموزش «لیاقت­ها» در جامه­ی القای وسیع ایداولوژی طبقه­ی سلطه­گر، بخش قابل توجهی از مناسبات تولید نظم اجتماعی سرمایه­داری، یعنی نسبت دوطرفه­ی استثمارگر با استثمارشده، بازتولید می­شود"(ص 50).ثمارگر با استثمارشده، بازتولید میم اجتماعی سرمایه

سه نکته­ی ظریف در بحث آلتوسر درباره­ی ایداولوژی وجود دارد:

 

1) مارکس در ایداولوژی آلمانی می­گوید: ایداولوژی تاریخ ندارد، و بدین معنا، چیزی نیست جز روایتی تحریف­شده از تاریخ واقعی. در واقع، ایداولوژی تاریخ ویژه­ی خود را ندارد. اما به زعم آلتوسر، این که ایداولوژی تاریخ ندارد و ابدی­ست، یعنی به صورت تغییرناپذیر در کل تاریخ نظام­های اجتماعی جریان دارد.

 

2) ایداولوژی بازنمایی رابطه­ی تخلیی افراد است با شرایط واقعی هستی­شان.

 

3) ایداولوژی افراد را به عنوان سوژه­ها مورد خطاب قرار می­دهد: سوژه برسازنده­ی هر ایداولوژی­ست، چراکه کارکرد هر ایداولوژی تبدیل افراد انضمامی به سوژه است.

 

آلتوسر. ل. (1387)، ایدئولوژی و ساز و برگ­های ایدئولوژیک دولت. روزبه صدرآرا. تهران: نشر چشمه.

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:19

Is there reconciliation between this notion of the persistence of ideologies (the timelessness characteristics of them claimed by Marx) and the notion of discontinuity in history proposed by Foucaul

kaveh سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:46

I have no idea yet!

جعفر مرتضوی سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 19:44 http://hezaroyek.blogfa.com

خیلی خوب بود. استفاده نمودیم. :)

رضایی سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:18

رویت شدید.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 23:18

سلام اقا چرا دیگه نمینویسی ؟

امیر / با چشم ها . . . . . جمعه 12 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:27 http://tirehgan.blogfa.com

یعنی همان هژمونی از نگاه گرامشی؟!

نهادهای تثبیت کننده ی هژمونی

محسن سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:29

چاقوی تیز برای زبان برنده

خوندن خاطرات آلتوسر هم جالبه...فرتر در موردش می گه:اگه قاضی این خاطرات رو می دید حتما در حکمش تجدید نظر می کرد...اگه اشتباه نکنم اسم کتابش ؛آینده همچنان باقی خواهند ماند؛ یا یه چی مثه اینه....
جناب آلتوسر شرح کامل نحوه قتل همسرشو هم آورده..
انگار نه انگار این همون آلتوسریه که فرناندو ناوارو عاشقش میشه و از اون ور جهان پا میشه میاد باهاش مصاحبه کنه... هرچند که از حق نگذریم آلتوسر با ؛خوانش کاپیتال؛ گامی نو در درک مارکسیسم برداشت...خوانش سمپتوماتیک حاصل تحقیقات جانفرسای اوست که توسط شاگردانش مثه ماشری و بالیبار و حتی فوکو ادامه پیدا کرد و می کنه
راستی بالیبار هم اون نامه کذایی علیه احمدی نژادو امضا کرده بود....شاد باشی کاوه جان

پنجره پنج‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 22:15 http://www.pnb.blogsky.com/

- سلام برادر زاده کاوه!
- گشتی در آینه‌ات زدم...
- فعل پیوند (لینکیدن) چیه؟... کردن؟... دادن؟... نمودن؟... گذاشتن؟... همان کردم‌ات.
- حتمن باز می‌آیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد