کـــاوه در آینــــه

جایی برای اندیشه های من و ... مطالعات فرهنگی

کـــاوه در آینــــه

جایی برای اندیشه های من و ... مطالعات فرهنگی

پیروی از قاعده(Rule Following)

 

شاید این سخن کلیشه­ای باشد که عرصه­ی اجتماع عرصه­ی قواعد است، درست همان­طور که طبیعت عرصه­ی قوانین طبیعی و قواعد وحش است. تنها رفتار عاملان انسانی­ست که، به ویژه در پهنه­ی اجتماع، با قواعدی محدود و هدایت می­شود، و به همین سبب رفتار عاملان را می­توان با ارزیابی­های هنجاری به درست و نادرست، مناسب و نامناسب و عقلانی و غیر عقلانی تقسیم کرد. در راه تبدیل شدن به عضو مفیدی از جامعه، بخشی از آموزش­های هر کودکی­ ـ در خانه و مدرسه­ـ  فراگیری قواعد "بازی" است. در پرتو معیارهای هنجاری­ یک جامعه می­توان چرایی کنش اعضای منفرد آن جامعه را توضیح داد(Stueber, K.R., p.307). 

 

 

اگر چه که می­توان از چیزی شبیه رفتار پیرو قاعده در اندیشه­های کانت نیز نشانی یافت، در قرن اخیر این ویتگنشتاین و وینچ بودند که مفهوم پیروی از قاعده را مطرح کردند. با این حال، فلاسفه­ی علوم اجتماعی یا نظریه­پردازانی چون بوردیو، به جای صحبت از قواعد، بیشتر ترجیح می­دهند از کردارها، زمینه­ها و مهارت­های پایه­ای بیان­نشدنی و غیرگزاره‌ای سخن بگویند.

 

پیتر وینچ در سال 1958 در کتاب "ایده­ی علم اجتماعی" سه اصل موضوعه را برای درک کنش انسانی در سطح فردی مطرح کرد:

 

1. اصل قواعد: درک کنش­های انسانی مستلزم دیدن قواعد یا آدابی­ست که کنش­ها مطابق با آنها به وجود می­آیند و نه فقط شناسایی ترتیبات شکل­گیری کنش­ها.

 

2. اصل کارایی: درک کنش انسانی تنها این نیست که به عقاید عقلانی­ رایج پی ببریم، بلکه باید با نگاهی ژرف­تر به شناخت موقعیت عملی کنش­گران دست یازیم.

 

3. اصل مشارکت: درک کنش­های انسانی، دست کم در تخیل، مستلزم مشارکت جستن در جامعه­ی عاملان است، نه کنار ایستادن و رصد کردن این­که کدام کار را انجام می­دهند(Pettit, P., p.64).

 

از این میان، نخستین اصل در کار وینچ از اهمیت بسزایی برخوردار است که رنگ و بویی ویتگنشتاینی هم دارد. درون­مایه­ی بحث وینچ این است که کنش معنادار یا ارادی به دلیلی انجام می­شود، یا دست کم واجد مفهومی­ست که عامل باید قادر به شناخت آن باشد: برای نمونه، مفهومی که تعیین می­کند که کنش عامل را به چه چیز متعهد می­کند. حال، بحث اینجاست که کنش­گران تنها زمانی می­توانند چنین دلیلی را برای کنش­های­شان، یا چنان مفهومی را در کنش­های­شان، بیابند که (مفهوم)آنها را تحت قواعد مشخصی عقلانی کنند.

 

وینچ شخصی به نام N را که در انتخابات مجلس شرکت می­کند در نظر می­گیرد:

در وهله­ی نخست، لازم است N در جامعه­ای زندگی کند که دارای نهادهای سیاسی خاصی باشد­ ـ مجلسی که به شیوه­ی مشخصی تشکیل شود و دولتی که به شکل مشخصی با مجلس در ارتباط باشد...

افزون بر این، خود او باید با این نهادها آشنا باشد. کنش او باید مشارکت در حیات سیاسی کشور محسوب شود؛ یعنی فرض بر این است که او باید از رابطه­ی نمادین میان آن­چه که اکنون انجام می­دهد و دولتی که پس از انتخابات به قدرت می­رسد آگاه باشد(Pettit, P., p.65).

 

درست در نقطه­ی مقابل رفتار عقلانی به معنای انتخاب عقلانی، ویژگی اساسی رفتار پیرو قاعده داشتن شکل مشخصی از تعمد(سنجیدگی) عملی است. البته گفتن این­که "انگار" مردم در حین کنش از قواعدی پیروی می­کنند هنر نیست و مثل این است که بگوییم رفتار مردم فلان طور یا بهمان طور نظم گرفته یا منطبق است با برخی الگوهای منظم، آن­هم به شرطی که اصلا قرار باشد رفتار تحلیل شود. نظریه­ی رفتار پیرو قاعده برای منادار بودن باید نظریه­ی تصمیم سازی باشد. بدین ترتیب، رفتار بنا بر جنبه­ی تصمیم­سازانه­اش پیرو قاعده، و در همان حال همچنان کنشی عقلانی­ست(Lahno, B., p.431).  

  

منابع:

 

 Lahno, B. 2007. Rational Choice & Rule Following behavior. Rationality and Society, [online] 19, p. 425. Available at: http://rss.sagepub.com/cgi/content/abstract/19/4/425 [Accessed 23 November 2008]

- Pettit, P. 2000. Winch's Double-edged Idea of a Social Science. History of Human Sciences, [online] 13(1), p.63. Available at: http://hss.sagepub.com/cgi/content/abstract/13/1/63 [Accessed 23 November 2008]

- Stueber, K.R. 2005. How to Think about Rules & Rule Following. Philosophy of Social Sciences, [online] 35, p.307. Available at: http://pos.sagepub.com/cgi/content/abstract/35/3/307 [Accessed 23 November 2008]

نظرات 1 + ارسال نظر
رضایی سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:00

خیلی خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد